لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
دسته بندی : وورد
نوع فایل : .doc ( قابل ويرايش و آماده پرينت )
تعداد صفحه : 14 صفحه
قسمتی از متن .doc :
هر سازمان و تشكيلات سياسي يا حزب كه به قصد ورود به عرصه قدرت سياسي تشكيل ميشود در صورتي ميتواند به حيات خود به شكل تأثير گذار و بالنده ادامه دهد كه بخشي از علايق و منافع گروهبنديهاي اجتماعي را نمايندگي كند. در واقع يك سازمان سياسي، تجسم خارجي خود آگاهي و تشكل يك گروهبندي پايه اجتماعي است.
بيان شفاف آنكه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران كدام بخش از جامعه را به طور اخص نمايندگي ميكند و در عين حال از آن بخش نيروهاي اصلي خود را بايد جذب نمايد، امري است كه به عنوان يك ضرورت درون سازماني بايد مورد توجه باشد. هر چند احزاب در هنگامههاي انتخاباتي با طرح شعارهاي فراگيرتر و با توجه به منافع عمومي اكثريت جامعه سعي ميكنند تا حد امكان دايرههاي پيراموني و هر چه وسيعتر از هستة اصلي خود را جذب كنند.
شكافهاي اجتماعي عمده جامعه ايران عبارتند از :
1- سنت و مدرنيسم
2- طبقاتي
3- قومي – مذهبي
4- جنسي
5- نسلي
كه به ترتيب درباره هر يك و نسبت سازمان با آنها بايد بررسي كرد. مسلماً اين بررسي اجمالي فتح بابي است كه ميتواند به عنوان محور يك بحث درون سازماني ارتقاء يابد و از نتايج آن در برنامه ريزيهاي سازمان، محورهاي تبليغات و جذب نيرو و شيوههاي فعاليت در عرصه اجتماعي سياسي و اصلاح خود، بهره گرفته شود.
1- شكاف سنت و مدرنيسم: در صد سال اخير با رسوخ تجدد در ايران، چالش بين سنت و مدرنيته مهمترين نيروي محرك اجتماعي سياست بوده است. جامعه در حال گذار ايراني، با پيشينهاي از فرهنگ تاريخي كه به ظاهر در برابر مؤلفههاي جديد فرهنگي تسليم ميشود اما در واقع به لاك خود فرو ميرود و مقاومت ميكند، راه را بر هر گونه پيش بيني فيصله بخش به سود تجدد در كوتاه مدت ميبندد.
در جامعه ايراني نسبت به اين چالش، دو گرايش افراطي ديده ميشود، آن گروه كه راه نجات را از فرق سر تا نوك پا فرنگي شدن ميبينند و گروه ديگر كه در مواجهه با هر انديشه و پديده دنياي مدرن، حضور شيطان را حس ميكنند.
پيش از آنكه به بررسي نسبت سازمان با اين شكاف بپردازيم، بهتر است مشخص كنيم مراد ما از مدرنيته چيست ؟ مفروض آن است كه جوهر مدرنيته، آن جهان بيني است كه همه انسانها را در انسانيت مشترك و برابر ميداند. نمود اصلي اين برابري در حوزه علم و معرفت است كه همه انسانها با متدولوژي مشترك امكان دسترسي، فهم يا تكرار آن را دارند. و علم و معرفت ما در همة قدرتهاي ديگر است.
به بياني سادهتر، مدرنيته، استقرار نگرشي است كه در آن همه انسانها ميتوانند به منابع علم و ثروت و قدرت به يكسان دست يابند. با اين تعبير، مدرنيته يك فرآيند است كه امواج آن در زمان و مكان نا يكسان گسترش يافته است.
با اين تعبير، سازمان بخش مدرن جامعه را نمايندگي ميكند. در مرامنامه سازمان و عملكرد آن، تعهد به حقوق انسانها به عنوان زيربناي حقوقي دنياي مدرن موج ميزند و البته بايستي بيش از پيش مورد تاٌ كيد قرار گيرد.
اما در گذر به تجدد، مسير سازمان از ميان فرهنگ سنتي و با گزينش يا بازنگري در عناصر كليدي آن ميگذرد. از اين ديدگاه اسلام به عنوان مهمترين ميراث سنت، با قرائتي ويژه، ميتواند با مقتضيات تجدد هماهنگ شود. در اين بخش سازمان با فرصتها و تهديدهاي بزرگي روبروست. فرصت بزرگ پيروزي اجتناب ناپذيز مدرنيسم است. سازمان ميتواند تنها روزنه باز در انتهاي كوچه بن بست سنت باشد.
اين امر در صورتي ممكن است كه بخش فكري و نظريه پرداز سازمان با تلاشي جدي، پاسخهاي مناسب را از متن سنت استخراج كند، بخشهاي مرده سنت را با شجاعت به خاك بسپارد. وبا جسارت نوآوريهاي لازم را به جامعه عرضه كند. فرصت بزرگ براي سازمان بخش بزرگي از جامعه است كه مقتضيات دنياي جديد را در يافته اند، اما ميل نوستالژيك به گذشته نيز رهايشان نميكند. اين البته مطلوب است و هر جامعهاي در صورتي ميتواند به توسعه و تكامل پايدار دست يابد كه آينده را نه با انكار گذشته كه بر پيهاي آن استوار سازد.
اما تهديدها نيز كم نيست. اول آنكه سازمان از دو سوي طيف در فشار است، از يك سو سنت گرايان و از سوي ديگر معتقدان به نفي دين در حوزه عمومي در بخش متجدد جامعه. بدين سان سازمان در منطقه حائل دو شكاف متوازي اجتماعي قرار ميگيرد. بدين لحاظ بخش بزرگي از انرژي سازمان كه ميتواند صرف گسترش و اعتلاي آن گردد، در خنثي سازي فشارهاي جانبي به هدر ميرود. دوم آنكه خصلت بينا بيني موضع سازمان، مرز بنديهاي تاكتيكي سازمان را در مواجهه با جريانهاي ديگر اجتماعي دشوار ميكند. به عبارت ديگر موضع سازمان مصداق كج دار و مريز است كه در گلوگاههاي مختلف سياسي هوشياري فوق العاده رهبران و اجتناب بي حد آنان از عوامزدگي را ميطلبد. قرائت روشنفكري ديني، پيچيدگيهاي خاص خود را دارد. انتقال آن به بدنه اجتماعي، كاري فوق طاقت ميطلبد.
2- شكاف طبقاتي: تحليل شكاف طبقاتي در ايران در چهارچوب ماركسيستي چندان كار ساز نيست. شايد
عمومی و آزاد
دانلود فایل| |