از مشروعيت حقوق بشر تا اطاعت و الزامآوري جهاني
مقدمه:
مروزه مفاهيم حقوقي به شكلي گسترده در زندگي انساني ظاهر شده است. مرزهايي كه از آن با نامهاي حقوق بينالملل، جامعه بينالملل، نهادهاي بينالملل، سازمانهاي بينالملل، تابعان حقوق بينالملل، سياست و حقوق بينالملل، اقتصاد و حقوق بينالملل تعبير ميشود. مضاميني كه درك صحيح و مناسب از آنها دستكم به سوي ايجاب سوق مييابد.
تا چندي پيش سخن از افراد و تابعيت آنها درقبال قوانين داخلي و حكومتهاي محلي و ملي پذيرفته شده بود و مسئوليت فردي و حمايت از فرد در محدودهاي خاص، جغرافيايي معين و حقوق ملي تبيين ميشد؛ حتي فراتر از افراد، شركتها و شخصيتهاي حقوقي نيز در چارچوب اين قوانين معنا داشتند. اما تغيير در اين مفاهيم، تاثيرات مهمي بر زندگي جامعه بشري بر جا گذاشت.
تمدنهاي بزرگ و جوامع با سابقه مدنيت كهن، تجربههاي محيطي متمايز و مشتركي را درقبال اجرا و تعهد اين قوانين كسب ميكردند. در اين ميان، جامعه بزرگ اسلامي در گذار از اين دوره و تجربه آن با پرسشهاي بسيار جدي و قابل تأملي روبهرو شده است، پرسشهايي كه نخبگان و بزرگان علمي اين كشورها را به چالشي عميق كشانده و پاسخهاي آن ميتواند جهت تغييرات يا ضرب آهنگ تحولات را با كاهش يا شدت همراه سازد.
فهرست:
افول دكترين حقوقي زماني به اوج خود ميرسد كه اسپينوزا ميگويد:
پيشينه تاريخي حقوق بينالملل
1. حق و حقوق چيست؟ 2. حكم چيست؟ 3. قانون چيست؟
حق چيست؟
چند موضع از اختلافات را ميتوان در فهرست ذيل بيان كرد:
حكم چيست؟
تعريف اصطلاحي حقوق
قانون چيست؟
1. شيخ مفيد (ره) در كتاب العويص صفحه 3 مينويسد:
حدپذيري قوانين حقوق بشر
مبدأ حقوق جهاني بشر
شواهد تاييدي نظريه
الف. تفاوت دو جهانبيني
منابع شايسته استنباط حقوق بشر
منبع مشترك
حقوق اسلامي جهاني بشر